روش تجزیه و تحلیل داده ها
اطالعاتی که با استفاده از ابزار گردآوری داده ها به دست می آید، احتماالً واقعیت و یا انعکاسی از واقعیت است. برای مثال، وقتی سن افراد سئوال می شود داده های واقعی به دست می آید؛ اما اگر از کسی در مورد حادثه ای که شاهد آن بوده است، سئوال شود انعکاسی از واقعیت حاصل می گردد. در پژوهش معموالً از هر دو نوع داده ها استفاده می شود. به همین دلیل در تجزیه و تحلیل و سپس تفسیر داده های کسب شده نمی توان با قاطعیت اذعان داشت که داده های به دست آمده چیزی یا امری را ثابت می کند. بلکه می توان گفت: »داده های به دست آمده چنین نشان می دهند«، »این طور به نظر می رسد«، »امکان دارد«، »پیشنهاد می کند«، »می توان حدس زد و احتمال داد که«... و غیره. برای اینکه پژوهشگر بتواند داده های پژوهش را تجزیه و تحلیل و سپس تفسیر کند، باید از روشهای آماری استفاده نماید. لذا، پژوهشگر برای انتخاب روش آماری مناسب، جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، الزم است: اوالً، شناخت کافی از داده های تحقیق اخیر داشته باشد، یا به عبارت دیگر ویژگی های داده های خود را بداند. ثانیاً، از روش های آماری که در پژوهش های علوم انسانی مورد استفاده قرار می گیرند اطالع کافی داشته باشد. این روش ها، اجماالً دو نوع هستند؛ یکی آمار توصیفی و دیگری آمار استنباطی. آمار توصیفی شرایط موجود را توصیف می کند. بدین ترتیب که محقق از طریق به دست آوردن فراوانی، اندازه های گرایش به مرکز، شاخص های پراکندگی، رسم نمودار و غیره، متغیرهای مورد مطالعه را توصیف می کند. در حالی که، محقق با استفاده از روش های آمار استنباطی، عملکرد یا ارتباط بین دو یا چند متغیر و یا رابطة علت و معلولی آنها را مورد بررسی قرار می دهد و یا پیش بینی می کند. به عبارت دیگر، محقق به کمک آمار استنباطی، نه فقط به آنچه که هست پی میبرد بلکه در می یابد که در صورت تغییر یک متغیر، در متغیر دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد. همچنین براساس داده های جمع آوری شده دربارة یک گروه کوچک، استنتاج ها و تعمیم هایی دربارة گروه های مشابه و یا بزرگتر به عمل می آورد. محدودیت های تحقیق در هر پژوهشی متغیرهای ناخواسته و مزاحم دیگری نیز وجود دارند که نوعی از محدودیت ها را در پژوهش به وجود می آورند؛ بدین معنی که کنترل برخی از متغیرهای ناخواسته و مزاحم در اختیار پژوهشگر نیست. لذا، این متغیرها نیز باید مشخص شوند و پژوهشگر آگاهی خود را از تأثیر این متغیرها بر نتایج تحقیق نشان دهد. این متغیرها و چگونگی تأثیر آنها بر نتایج پژوهش در قسمت »محدودیت های خارج از کنترل پژوهشگر« ذکر می گردد. بنابراین، مالحظه می گردد که محدودیت های هر موضوع پژوهش دو نوع )قابل کنترل و غیر قابل کنترل( هستند و در قسمت محدودیت های موضوع پژوهش تحت دو عنوان جداگانه آورده می شوند. باید به خاطر داشت، همان گونه که برای نوشتن مسئله و موضوع، اهداف، فرضیه ها و سئوالهای ویژة پژوهش، معیارهای مشخصی وجود دارد، محدودیت های موضوع پژوهش نیز باید به صورت مناسبی نوشته شوند. به عبارت دیگر، در نوشتن محدودیت ها نیز الزم است نکاتی مراعات شود. این نکات عبارتند از: 1 .محدودیت های پژوهشی باید به صورت جمله های کامل نوشته شود. 2 .محدودیت ها باید به روشنی و وضوح معلوم باشد. 3 .الزم است مشخص شود که چرا و چگونه این متغیر بر نمونة پژوهش، گردآوری داده ها و یا نتایج یافته ها تأثیر می گذارد )در اینجا بسیار مناسب است که از نوشته های دیگران برای حمایت از گفته های خود استفاده کرد و جمله را به صورت مستند بیان نمود(. 4 .پژوهشگران باید تا حد امکان و به طور منطقی متغیرهای ناخواسته را تحت نظر بگیرند و یا آنها را کنترل کنند و به اصطالح برای خود محدودیت قایل شوند. در صورتی که این عمل، مسئله و موضوع پژوهش را به طور غیرمنطقی محدود کند و یا پژوهشگر نتواند یا نخواهد متغیر ناخواسته و مزاحمی را کنترل کند، الزم است آن را در قسمت محدودیت های خارج از کنترل مرقوم دارد. 5 .در مواردی که متغیر ناخواسته به طور کامل قابل کنترل نباشد و تنها بتوان آنها را به طور نسبی کنترل کرد، نیز الزم است در قسمت »محدودیت های خارج از کنترل پژوهشگر« ذکر گردد. در این حالت باید قید شود که این متغیر به طور نسبی قابل کنترل است و نیز این کنترل نسبی چگونه اعمال می شود.
+ نوشته شده در جمعه یکم اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت 23:23 توسط حسین مشرف
|